آیتالله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری در سومین کنگره بینالمللی «نهجالبلاغه؛ راه نجات» با موضوع «نهجالبلاغه و زیست شرافتمندانه» که امروز، ۱۱ تیرماه در سالن همایشهای بینالمللی اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) دایرةالمعارف وحی الهی است. کمتر دایرةالمعارفی از انبیای سلف تا اوصیا به دست ما به میراث رسیده، در حالی که جامعیت تفصیلی، خرده علمها و جواهرالعلوم را یکجا جمع کرده باشد. عنوانی که برای بحث از نهجالبلاغه برگزیدم، این جمله است: «وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ؛ ولی مرا به پارسایی و مجاهدت و پاکدامنی و درستی خویش یاری دهید.»
وی با تحلیل این مطلب بر اساس آنچه در سایر منابع دینی آمده است، گفت: ما یک روح اجتماعی واحد داریم که در جامعه بهوسیله فرمانروایی فرمانروا یا ولایت والی به وجود میآید؛ یعنی انسانهایی که برای خود، وجودی مستقل از دیگری دارند، وقتی در جامعه به هم پیوند بخورند، روحی پدید میآید که از آن میتوان به روح جمعی یا روح ولایت تعبیر کرد. این یک روح حقیقی است و نه اعتباری.
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه براساس این پیوند است که جامعه متولد میشود، افزود: به عبارت دیگر، وقتی جامعه از هم پاشیده میشود که این روح جمعی متلاشی شود. به همین دلیل، امام علی(ع) به یارانش میفرماید: «یاریام کنید.» این یاری خواستن فراخوانی حقیقی است و فقط نصیحت و موعظه اخلاقی محسوب نمیشود؛ یعنی واقعاً افرادی که به جامعه علوی میپیوندند، میتوانند امیرالمؤمنین(ع) را یاری کنند. این یاری چه سنخی از یاری حقیقی است؟ جامعه وقتی جامعه میشود که افراد آن بر مبنای قانون، فرمان یا حکم به هم پیوند بخورند. اکنون این پرسش مطرح میشود که قانون یا حکمی که رابطه حقیقی بین افراد را برقرار میکند، چیست؟
وی با بیان اینکه شخصیت انسان به اراده اوست، تصریح کرد: فاصله بین انسان و غیرانسان، همین رفتارهای ارادی به شمار میرود. موضوع علوم انسانی، همین انسان دارای اراده است. به همین دلیل میگوییم قوانین حاکم بر علوم انسانی با قوانینی که بر علوم تجربی حاکماند، متفاوت است؛ چون در اینجا عنصر اراده، اختیار، گزینش و سنجش وجود دارد، ولی در قوانین حاکم بر طبیعت غیرعاقل یا غیرمختار چنین اصولی وجود ندارد.
اراکی توضیح داد: وقتی جامعهای تصمیم میگیرد تحت قانون واحدی زندگی کند که اراده جمعی را شکل میدهد، مردم، یکسان و یکجهت میشوند. کسی که حاکم، والی یا دستگاه حاکمیت خوانده میشود، مسئول این تقنین است. در شریعت ما نیز مسئول اساسی این تقنین، فرمانروا به شمار میرود. خرده قانونها در چارچوب همین قانونی وضع میشوند که حاکم تعیین کرده است. وقتی اراده جمعی پدیدار شد، شخصیت اجتماعی به وجود میآید. جامعه اسلامی یعنی جامعهای که تحت حاکمیت خدای متعال و ولی الهی باشد و قانونش بر اساس خواست خدا تعریف شود.
وی محدوده رفتار فردی را با رفتار اجتماعی متفاوت دانست و افزود: وقتی داعیه جامعه اسلامی را داریم، یعنی پیامبر(ص) فرمانروای راستین ماست و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) امام ما هستند و فقیه عادل را نایب امام به شمار میآوریم. روح جمعی حاکم بر جامعه اسلامی، روحیست که نماد و ستونش امام جامعه است. بنابراین هر رفتاری خلاف قوانین حاکم بر جامعه، روح آن را تضعیف میکند. در نتیجه جامعه مقتدر، جامعهایست که قانون حاکم بر آن اجرا شود. بنابراین امام(ع) میفرماید: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ...»
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه اگر در جامعه اسلامی زندگی کنیم و در عین حال تقوا پیشه نکنیم، امیرالمؤمنین(ع) را تضعیف کردهایم، گفت: هر جامعهای، امام و مأموم دارد و این فقط مخصوص جامعه اسلامی نیست. ولایت یعنی نظم. نظم هم دو پایه دارد؛ نظم در ولایت طولی و نظم در ولایت عرضی. نظم در ولایت طولی یعنی قانون از مرکز قانونگذاری صادر و به افراد منتقل میشود، آنچنان که قرآن میفرماید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (مائده/ ۵۵)
وی در پایان بیان کرد: نظم در ولایت عرضی، یعنی مردمی که این قانون برای آنان تصویب میشود، یکدیگر را برای رعایت آن یاری کنند، چنانکه قرآن میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ...» (توبه/ ۷۱) نتیجه میگیریم که اگر جامعهای علوی داشته باشیم و بخواهیم براساس نهجالبلاغه آن را اداره کنیم، مهمترین نکته، کمک به امیرالمؤمنین(ع) و نظام ولایت است. کمک به امیرالمؤمنین(ع) یعنی تقوای الهی را رعایت کردن و تقوا نیز به معنای این است که یکدیگر را در رعایت قانون جامعه یاری رسانیم.
زهراسادات محمدی
نظر شما